Web Analytics Made Easy - Statcounter

در عالم رنگارنگ هنر بازیگری در تلویزیون و سینما، بازیگرانی هستند که بیش از این‌که با چهره‌هایشان در یاد بیایند، با بازی‌های ماندگارشان در قالب نقش‌های مختلف شناخته می‌شوند و تا همیشه در ذهن‌ها می‌مانند.


به گزارش شریان نیوز،فرخ نعمتی از این دست بازیگران است. این بازیگر هم در عالم تلویزیون نقش‌های شناخته شده دارد و هم سینما؛ او در عرصه تئاتر هم فعال است و گویی مرزی میان هنرهای مختلف نمی‌بیند و به ماهیت، کیفیت و ارزش در انتخاب‌هایش می‌اندیشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نعمتی در تازه‌ترین تجربه بازیگری خود در عالم تلویزیون، در طول ماه مبارک رمضان با بازی در مجموعه مناسبتی «سر دلبران» مهمان مخاطبان بود؛ مجموعه‌ای با حال‌وهوایی سنتی و قدیمی که شخصیت‌هایی کلاسیک داشت و روابط میان آدم‌های مختلف یک جامعه کوچک را روایت می‌کرد.

تازه‌ترین نقشی که در عالم تلویزیون از شما دیدیم، بازی‌تان در مجموعه رمضانی سرّ دلبران بود. عاملی که به بازی در این مجموعه ترغیبتان کرد، چه بود؟ چه ویژگی‌هایی در نقش خلیل می‌دیدید که برایتان جذابیت داشت؟

هر بازیگری بر‌اساس معیارهای مختلفی نقش‌هایش را انتخاب می‌کند. یکی از این معیارها خود نقش است؛ معیار دیگر، محتوای سناریویی است که پیشنهاد می‌شود. حضور کارگردان و تهیه‌کننده و سایر عوامل گروه (بازیگران و...) هم تاثیرگذارند و همه این ملاک‌ها در کنار هم موجب می‌شوند که آدم نقشی را انتخاب کند. در سر دلبران یکی از قوی‌ترین عواملی که برای حضور ترغیبم کرد، حضور شخص لطیفی (کارگردان مجموعه) بود. گرچه پیش از این بارها ابراز تمایل دو طرفه بین ما وجود داشت، اما تا به حال امکان همکاری میانمان میسر نشده بود. وقتی این‌بار این پیشنهاد مطرح شد، من تصادفا برای بازی در پروژه دیگری در یزد بودم. یک شب شنیدم که بابک حمیدیان که همبازی پروژه ما بود، برای دیدار با برزو ارجمند سر پروژه آنان رفته است و وقتی فهمیدند من آنجا هستم، تماس گرفتند و درخصوص نقش صحبت کردند. حتی محمد کاسبی که در ابتدا قرار بود نقش خلیل را بازی کند و بعد مش سبحان را ایفا کرد، با من تماس گرفت و صحبت کردیم و مجموع این اتفاقات به حضور ترغیبم کرد.

شخصیت خلیل از ابتدا در فیلمنامه چنین مختصاتی داشت یا بعد که شما به کار پیوستید، تغییراتی در آن ایجاد شد؟ شما چه پیشنهادهایی برای بهتر بازی کردن این نقش داشتید؟

نه، همین بود. به هر حال هر بازیگری برای بهتر بازی کردن در نقشش پیشنهادهایی دارد که بعضی‌هایشان پذیرفته می‌شوند و بعضی‌هایشان نه. با این حال این نقش از ابتدا همین بود و تغییری توسط من در خصوصیات آن ایجاد نشد.

معمـــــولا مـــــخاطبان مـــــجموعه‌ها بــــــا شخصیت‌های منفی اثر دیرتر ارتباط برقرار می‌کنند و ترجیح می‌دهند که دوستشان نداشته باشند. منفی بودن این شخصیت، آن هم در مجموعه‌ای که قرار بود در ایام ماه رمضان روی آنتن برود، موجب نگرانی‌تان نبود؟

خب من سال‌هاست که در عرصه بازیگری فعالیت می‌کنم. به نوعی می‌شود گفت یکی از مثبت‌ترین نقش‌هایی که می‌شد در عرصه مجموعه‌های تلویزیونی بازی کرد (نقش امام رضا(ع) در مجموعه «ولایت عشق») را بازی کردم و بلافاصله بعد از آن در «مدار صفر درجه» کار حسن فتحی نقشی منفی ایفا کردم. معتقدم اگر بتوانم نقشی منفی را چنان بازی کنم که مردم از آن شخصیت بدشان بیاید، در نتیجه کارم را درست انجام داده‌ام.

به طور کلی در انتخاب نقش‌هایتان چه ملاک و معیاری را دنبال می‌کنید و به دنبال چه نوع نقش‌هایی هستید؟

برای من به عنوان یک بازیگر، هیچ‌گاه متراژ نقش مطرح نبوده است. گرچه به قول خدابیامرز خسرو شکیبایی نقش‌های بلند بهتر هستند؛ چرا که حتی اگر ده جای کار را خراب کنیم، باز می‌توانیم در ده‌جای دیگر جبران کنیم و بازی درستی از خودمان به نمایش بگذاریم.

نقش‌های کوتاه این فرصت را به آدم نمی‌دهند و خرابکاری‌هایشان زودتر دیده می‌شود. به هر حال هیچ‌گاه نه کوتاهی و بلندی نقش برایم مطرح بوده و نه منفی و مثبت بودن آن. این موازنه‌ای است که به نظرم باید در هر کاری وجود داشته باشد. آلن دلون در تمام عمرش نقش‌های منفی ایفا کرده؛ اما هنوز محبوب است و دوست‌داشتنی. البته خودم را با دلون مقایسه نمی‌کنم. تا به این لحظه هرگز از جانب مردم هم عکس‌العمل بد نسبت به نقش‌های منفی که بازی کرده‌ام، ندیده‌ام و از این بابت خوشحالم.

شاید یکی از دلایلی که موجب شده در تلویزیون و سینمای ما نسبت به نقش‌های منفی موضع بد و یا گارد وجود داشته باشد، این است که عموم نقش‌های منفی‌مان در واقع کاریکاتوری از منفی بودن را به تصویر می‌کشند و خیلی نمی‌شود ویژگی‌ها و دلایل رفتارهای منفی‌شان را درک کرد و فهمید...

این قضیه بیش از هر چیزی به باور بازیگر بستگی دارد. ما عموما نقش‌های منفی را بر مبنای کلیشه‌هایی که در ذهن داریم، می‌نویسیم.

در سر دلبران شخصیت نیکو (نصرت میرعظیمی) هم منفی بود؛ اما بازی‌اش را دیدید.

وقتی می‌خواستم در مدار صفر درجه بازی کنم، حسن فتحی خیلی موافق نبود و نگران بود که نکند مردم عکس‌العمل‌های بد داشته باشند؛ اما به او گفتم که من مصرانه می‌خواهم این نقش را بازی کنم و عکس‌العمل‌ها را ببینم. شخصیتی که در مجموعه مدار صفر درجه بر عهده داشتم، شخصیتی نظامی بود. بسیاری از افراد در خانواده ما نظامی هستند و برای فتحی این قضیه را تعریف کردم که من در وجود این شخصیت ویژگی منفی‌ای نمی‌بینم.

به او گفتم که این فرد به دنبال قدرت است؛ به‌همین خاطر راه‌هایی را طی می‌کند که آن قدرت را به‌دست بیاورد و برایش فرقی نمی‌کند که چه کسی شاه باشد؛ فقط قدرت را دنبال می‌کند. در نتیجه او الزاما بد نیست؛ من او را باور می‌کنم و با المان‌هایی بازی می‌کنم که از پدر و شوهرخواهرم به یادگار دارم. نقش را باید با باور بازی کرد.

بازی در سر دلبران برایتان چطور بود؟ برای آن نقش هم از کسی در زندگی خودتان تاثیر گرفتید؟

در آن‌جا کوشیدم نقش را همان‌طوری که بود، بازی کنم. خلیل فردی بود که به دلایلی با برادرزاده‌اش دشمنی داشت. او تحقیر شده بود، زندان رفته بود و به خاطر این مسائل کینه‌ای در وجودش تشکیل شده بود و می‌خواست انتقام بگیرد. پس او هم الزاما آدم بدی نبود.

و جالب این‌که برخی مخاطبان حتی می‌توانستد حق را به او بدهند و درکش کنند...

همین‌طور است. من دوست دارم که نقش‌های منفی‌ام این‌گونه دیده و درک بشوند. این‌طوری خیلی بهتر است تا این‌که مخاطبان بخواهند الکی در پایان هر قسمت با خودشان بگویند وای، طرف چقدر بدجنس است!

در طول ماه رمضان خودتان مجموعه را دنبال می‌کردید؟

بله، قسمت‌های زیادی از مجموعه را تماشا کردم.

به نظرتان حاصل مجموعه موفق از کار درآمده بود؟

هر وقت نقش خوبی در مجموعه‌ای می‌بینید، بدانید دلیلش به این خاطر است که در وهله اول، یک نقش خوب در فیلمنامه نوشته شده است. در‌خصوص سر دلبران، به نظرم متن اثر می‌توانست بهتر باشد. متن خیلی موثر است و خیلی وقت‌ها وجود یک فیلمنامه خوب باعث بازی بهتر بازیگران هم می‌شود.

برای مثال نقش لورنس عربستان را اصلا نمی‌شود بد بازی کرد. بسیاری از نقش‌ها به خودی خود خوب هستند و به دل هم می‌نشینند. هر بازیگری ممکن است در کارنامه‌اش نقش‌های بد هم داشته باشد؛ اما چیزی که باعث می‌شود در ذهن ما باقی بماند، نقش‌های خوبش است.‌ خسرو شکیبایی با حمید هامون ماندگار شد، چون خود نقش ماندگار بود. اینها را گفتم که بگویم به نظر من مجموعه می‌توانست مختصات و ضوابطی به‌روزتر داشته باشد و روابط میان آدم‌هایش بهتر
درک بشود.

و این ایراد را با نویسنده و کارگردان مجموعه در میان نگذاشتید؟

چرا؛ اما خب آقای لطیفی گرچه خودشان معتقد بودند که مناسبات سریال امروزی نیست، اما می‌گفتند خوب است که در بستر این سریال تلنگری به مخاطبان بزنیم و مناسبات و سنت‌های درست اما فراموش شده را به آنها یادآوری کنیم. این نظر و سلیقه ایشان بود اما چون گروه گروهی حرفه‌ای بود، این عیب کمتر به چشم آمد.

به این قضیه اشاره کردید که کوتاه و بلند‌بودن نقش‌ها چندان برایتان مهم نیست و بیشتر به کیفیت فکر می‌کنید. بر این اساس نقشی هم بوده که دلتان بخواهد بازی کنید، اما تاکنون فرصتش برایتان فراهم نشده است؟

بله؛ نقش هملت. روزی این قضیه را به خبرنگاری گفتم و البته تاکید کردم که آنقدر منتظرش نشسته‌ام که دیگر از سن مناسب برای بازی‌کردنش دارم می‌گذرم. آن خبرنگار گفت متاسفم و من پاسخ دادم که متاسف نباش؛ چون هملت نشد به جایش نقش شاه را بازی می‌کنم!

خب حالا که این علاقه را دارید، چرا به قول معروف خودتان آستین بالا نمی‌زنید و برای ساخت این اثر اقتباسی کاری انجام نمی‌دهید؟

ساخت چنین اثری به منزله جنگ است. کارگردانی و تهیه‌کنندگی کردن جنگی است که باید ابزارش را داشته باشی و بلد باشی. این کار در توان من نیست. در جریان تولید اساسا تهیه‌کننده باید کسی باشد که واسطه میان عوامل شود، مشکلات را رفع کند و برای پیشبرد کار تلاش و پیگیری کند. من این خصوصیات را در خودم نمی‌بینم.

درخصوص نگارش چطور؟ در این حیطه هم علاقه‌مند نیستید خودتان هملت مدنظرتان را به نگارش دربیاورید؟

نگارش هم کار من نیست. سال‌هاست با بسیاری از دوستان نویسنده تعامل و نزدیکی دارم؛ افرادی چون فریدون جیرانی و دیگران. از ارتباط با این دوستان کوتاهی نمی‌کنم و با وجود این، این‌که خودم بخواهم قلم و کاغذ در دست بگیرم را خیلی دوست ندارم.

و این هملتی که در ذهن دارید، نسخه اقتباس شده و به‌روز آن است یا همان هملت قدیمی و کلاسیک؟

ما هنوز همان هملت کلاسیک را هم بدرستی نمی‌شناسیم. متاسفانه خیلی وقت‌ها گمان می‌کنیم همین‌که اسم چیزی به گوشمان خورده باشد، برای شناختش کافی است. خیلی از مردممان این عقیده را پیدا کرده‌اند و به همین خاطر است که میزان کتابخوانی در کشورمان پایین است. مردم احساس می‌کنند نیازی به مطالعه بیشتر ندارند. این اشکال ما و مدیران ماست. همه فقط اسم بسیاری از نویسنده‌ها را شنیده‌اند؛ اگر به آنها بگویید صادق هدایت چه کسی است، می‌شناسند اما مضمون اثرهایش را نمی‌دانند. امروزه خیلی از دوستان جوان من کاغذ و قلم به دست می‌گیرند، یک ساعتی به اتاق می‌روند، بعد بیرون می‌آیند و سناریو در دستشان آماده است. در زمینه فرهنگ، نقطه ضعف زیاد داریم و حل برخی از این مشکلات یک عمر
زمان می‌برد.

در زمینه حل این مشکلات، بخشی از ماجرا بر دوش مدیران و مسئولان فرهنگی کشور است که ماجرا را از ریشه اصلاح کنند. در بخش فیلم‌ها و مجموعه‌ها هم باز بخشی بر دوش فیلمساز و کارگردان است که محتوای درست و سازنده‌ای را برای اثرشان انتخاب کنند و بر جامعه مخاطبانشان تاثیر بگذارند. اما در این میانه جایگاه بازیگران آثار کجاست؟ به عقیده‌تان یک بازیگر می‌تواند چه کاری برای اصلاح فرهنگ جامعه‌اش انجام بدهد؟

کار ما، یک کار جمعی است. بویژه سینما که جمعی‌ترین نوع کار است و در مقایسه با تئاتر تفاوت دارد. ممکن است زیباترین لحظه بازی یک بازیگر روی میز تدوین چیده و دور ریخته شود. صدابردار در آن لحظه صدا را نگیرد یا فیلمبردار حواسش جای دیگری باشد. کار ما جمعی است و نمی‌توانیم برای مثال بگوییم من خوب بازی کرده‌ام، اما فیلمبرداری کار بد بوده است. همه‌چیز باید کنار هم خوب باشد. شما با بازی‌ات حتی می‌توانی روی موزیسینی که قرار است بعدا برای اثر موسیقی بسازد، تاثیر بگذاری. یادم هست در مجموعه «یادآوری» به کارگردانی حجت قاسم‌زاده اصل، در بازی‌ام لحظه‌ای وجود داشت که پسرم داشت اعدام می‌شد. در آن صحنه بازیگران نقش‌های همسر و دخترانم داشتند خودشان را می‌زدند، داد می‌زدند و گریه می‌کردند. خب من به عنوان یک مرد در آن صحنه چه کاری از دستم برمی‌آمد؟ برای یک لحظه با خودم فکر کردم در عوض ضجه زدن و مویه کردن، کاری بکنم که تجربه‌اش در آن شرایط کمتر است.

شروع کردم به سینه زدن. بعدها شنیدم که در مرحله تدوین و ضبط موسیقی، آهنگساز کار از همین حرکتم ایده گرفته و با صدای سازهایی چون طبل و سنج، موسیقی تاثیرگذاری روی کار گذاشته است. این همان تاثیر متقابلی است که می‌گویم. کار ما کاملا جمعی و مکمل کار یکدیگر است؛ زمانی می‌توانیم خوب باشیم که همه خوب باشیم. اگر متن خوب باشد، من نمی‌توانم نقشم را بد بازی کنم و عکس آن هم حاکم است. این قضیه را به تمام موارد و مثال‌ها می‌توان تعمیم داد.

کارنامه پربار یک بازیگر خاص

فرخ نعمتی حتی اگر چهره‌اش هم دیده نشود، با جنس صدای خش‌دار و خاصش آشناست و مخاطبان با شنیدن صدایش می‌توانند حضور او را در اثری حدس بزنند. این بازیگر در طول سال‌های متعدد فعالیتش در مجموعه‌های تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی و نمایش‌های تئاتری متعددی ایفای نقش کرده است که در عالم تلویزیون، برجسته‌ترین بازی‌اش در نقش نورانی امام هشتم، امام رضا(ع) در مجموعه «ولایت عشق» محسوب می‌شود؛ نقشی که البته با توجه به جایگاه نورانی‌اش، سیمای نعمتی در آن دیده نمی‌شد و هاله نوری به دور صورتش وجود داشت. بازی کوتاه نعمتی در مجموعه «خانه سبز» هم از دیگر نقش‌آفرینی‌های ماندگار کارنامه‌اش بود. او در این حضور کوتاه و چند قسمتی، در نقش پدر علی کوچک و بینوای داستان ایفای نقش می‌کرد که بعد از مدتی غیبت، برای گرفتن حضانت او به داستان وارد شده بود و خانه سبزی‌ها، جانانه در محضر دادگاه از عشق به علی و اصرار برای نگه داشتنش سخن گفتند.

«بخش چهار جراحی»، «روشن‌تر از خاموشی»، «شب می‌گذرد»، «مختارنامه» و «سال‌های مشروطه» از دیگر تجربیات نقش‌آفرینی تلویزیونی این بازیگر است.

در نقش امام عشق

نعمتی بازی در نقش یکی از مقدس‌ترین شخصیت‌های مجموعه‌های تلویزیونی را در کارنامه دارد؛ بازی در نقش امام‌رضا(ع) در مجموعه تلویزیونی ولایت عشق به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده که نقشی شاخص و برجسته در کارنامه‌اش محسوب می‌شود. نعمتی می‌گوید: بازی در نقش امام‌رضا(ع) در مجموعه ولایت عشق را نقش مهمی در کارنامه‌ام می‌دانم. هرچند با توجه به شرایط فیلمنامه و شخصیت امام هشتم، هاله نوری دور چهره‌ام وجود داشت و تصویر خودم دیده نمی‌شد.

منبع: جام جم آنلاین

دسته بندیآخرین عناوین هنری هنری

منبع: شریان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۳۴۹۹۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گفت‌وگو باکارگردان مجموعه‌مستند «پابه‌ماه»/ قصه‌هایی تماشایی از امید و زندگی

به گزارش قدس آنلاین، این مستند قصه روزهایی از زندگی آدم‌هاست که پر از انتظار، نگرانی، عشق، شور و شوق، ترس و صبر است. قسمت اول به نام «همیشه با هم» روایت دو خواهر دوقلوی همسان با ویژگی‌های مشترک بود که همزمان با هم مادر می‌شوند. در قسمت دوم «کر کوهستان» هم روایتی از زن باردار عشایری را نشان می‌داد که در روستایی سخت‌عبور در استان چهارمحال و بختیاری زندگی می‌کرد و برای تولد نوزاد با چالش‌هایی روبه‌رو بود. هر قسمت از فصل دوم این مجموعه روایت داستانی مستقل و متفاوت است و قسمت سوم این مجموعه هم با عنوان «فرشته رضا» امشب ساعت ۱۸:۳۰ روی آنتن شبکه۲ سیما می‌رود. درباره جزئیات بیشتر این مجموعه با «امیرحسین اوسیوند» کارگردان و مجری طرح «پا به ماه» گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید. 

امیرحسین اوسیوند


فصل اول این مجموعه سه سال پیش از تلویزیون پخش شد و با استقبال نسبتاً خوبی همراه بود، چه شد به گروه فصل دوم «پا به ماه» پیوستید و تجربه تولید مستند درباره فرزندآوری برایتان چطور بود؟
من چند سال پیش، فیلم مستند «ننه سلطنت» را با همکاری خانم محور ساختم که آن مستند سبب شروع همکاری ما شد. برای ساخت فصل دوم مجموعه «پا به ماه» به بنده پیشنهاد همکاری دادند که کارگردان پنج قسمت از این مجموعه و مجری طرح آن هستم. 
این مجموعه سخت‌ترین جنس مستندی بود که کار کردم چون پیش از آن چندین مستند اجتماعی ساخته بودم ولی مجموعه «پا به ماه» به واسطه مضمونی که داشت، کار بسیار سختی بود به ویژه در اپیزود «کُر کوهستان» چون سوژه در لوکیشنی سخت‌گذر در یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری زندگی می‌کرد؛ هم فرایند پیدا کردن سوژه کار سختی بود و هم مرحله تولید و فیلم‌برداری. 
هر بار که به لوکیشن محل زندگی سوژه می‌رفتیم حدود ۱۲کیلومتر در مسیر کوهستانی پیاده‌روی داشتیم و از رودخانه عبور می‌کردیم. فضای کار در این اپیزود بسیار سخت بود اما تمام سختی‌هایی که در تولید این پروژه وجود داشت چه به لحاظ تولید و چه به لحاظ برخورد با سوژه در لحظه تولد نوزادان از تن گروه بیرون می‌رفت و روزهای سخت برایمان شیرین می‌شد. در واقع لحظه تولد بچه‌ها نقطه عطف ماجرا بود که موجب می‌شد با علاقه و انگیزه کار کنیم. 

ورود به زندگی شخصی افراد به ویژه زنان باردار، آسان نیست آن هم با دوربین، چطور به سوژه‌ها نزدیک می‌شدید؟
کاری که در این فصل با همفکری تهیه‌کننده پیش بردیم این بود که تا حد امکان از مصاحبه کردن با سوژه‌ها پرهیز کنیم چون اپیزودهای این مجموعه، مستند پژوهشی نیست بلکه مستندی درباره زندگی آدم‌هاست. هر چقدر از مصاحبه کردن و نشاندن سوژه جلو دوربین پرهیز می‌کردیم، فضای بهتری از نظر روایت داستانی بدست می‌آوردیم ضمن اینکه سوژه هم با دوربین، احساس راحتی بیشتری پیدا می‌کرد و مخاطب هم ارتباط بهتری با قصه می‌گرفت. 
یکی از کارهایمان این بود که به جز بحث پژوهش و راضی کردن سوژه‌ها که در مقطع حساس بارداری کار بسیار سختی بود، سعی کردیم دوربین را در دل اتفاق‌ها قرار دهیم و بین سوژه و دوربین فاصله زیادی ایجاد نکنیم. گاهی هم به خاطر شرایط سخت مادران باردار نمی‌توانستیم خیلی به سوژه نزدیک شویم. 

ضرورت پرداختن به موضوع فرزندآوری را در زمانه کنونی چه می‌دانید؟
ایده ساخت مجموعه «پا به ماه» چند سال پیش کلید خورد که ایده اولیه از آنِ تهیه‌کننده بود. من در فصل دوم به گروه اضافه شدم و از این منظر به ماجرا نگاه می‌کردم که فرزندآوری یک وجه مهم از امید به زندگی است البته نسخه‌ای نیست که بتوان برای همه پیچید ولی در بیشتر خانواده‌هایی که با آن‌ها برخورد داشتم و در مسیر ساخت مستند تا به دنیا آمدن فرزندشان با آن‌ها همراه بودم، می‌دیدم با وجود تمام مشکلاتشان چقدر نسبت به این موضوع امید دارند. حتی کسانی که فرزند ناخواسته داشتند وجه روشنی از امید به زندگی را در آن‌ها می‌دیدیم. گروه تولید هم وقتی تولد بچه‌ها را می‌دیدند لحظه شیرین و جذابی را تجربه می‌کردند. به عنوان یک فیلمساز، به دنبال شعار دادن در این مجموعه نبودم فقط می‌خواستم اتفاق‌های واقعی و جاری زندگی را روایت کنم؛ اینکه فرزندآوری تا چه اندازه می‌تواند امید را در زندگی آدم‌ها جاری کند. تلاشم به تصویر کشیدن این واقعیت شیرین و جذاب بود. یکی از صحنه‌های جذاب در فرایند تولید این مجموعه، لحظه تولد نوزاد بود، نوزادی که مدام در حال گریه کردن بود چون از محیط امن رحم مادر وارد فضای ناامن دیگری می‌شد و زمانی که صورتش را به صورت مادر می‌چسباندند، بچه آرام می‌شد و گریه نمی‌کرد؛ این صحنه شگفت‌انگیز و جذاب بود. ما در «پا به ماه» اصلاً نمی‌خواستیم و نمی‌خواهیم وارد فضای شعاری شویم. 

خواسته هر مستندساز و فیلمسازی در حرفه‌اش، نمایش و اکران اثرش است و تلویزیون بستر خوبی برای پخش مستندهاست. به نظر شما رسانه ملی چقدر به مستند توجه دارد و تا چه حدی می‌تواند در جامعه مستندسازی ایجاد انگیزه کند؟
به نظرم مستند نباید فقط پرکننده تایم‌های خالی آنتن باشد و خوشبختانه الان دارد جایگاه خودش را در آنتن پیدا می‌کند اما لازم است نگاه ویژه‌ای به مستند در رسانه ملی بشود. در سریال‌های تلویزیونی که این سال‌ها ساخته می‌شود، آثار ضعیفی وجود دارد که مخاطب آن‌ها را نگاه نمی‌کند ولی مستند اگر خوب ساخته شود می‌تواند برای تلویزیون جذب مخاطب کند یعنی اگر تلویزیون باکس مستند را در شبکه‌های مختلف به رسمیت بشناسد، مخاطب هم با این فضا آشنا می‌شود و آن را می‌بیند چون مستند از دل زندگی آدم‌ها بیرون می‌آید. ضمن اینکه هزینه‌های تولید یک فیلم یا مجموعه مستند قابل قیاس با هزینه ساخت سریال‌های تلویزیونی نیست و می‌تواند در این فضا، مخاطب را جذب کند. 
پخش شدن یک اثر سبب دلگرمی و امیدواری مستندسازان می‌شود به ویژه از پلتفرمی مثل تلویزیون که رسانه‌ای فراگیر برای دیده شدن است. جا دارد مدیران سازمان صدا و سیما نگاه ویژه و منصفانه‌ای به مستند در تلویزیون داشته باشند و مطمئنم مخاطبان هم از مستندهای خوب استقبال می‌کنند. 

البته مستند جزو برنامه‌های پربیننده تلویزیون است به ویژه مستندهای حیات وحش، چرا کمتر روی ساخت مستندهای داخلی با موضوعات مختلف سرمایه‌گذاری شده است؟
همان طور که گفتید مستندهای حیات وحش که جزو برنامه‌های پربیننده تلویزیون هستند خارجی‌اند چون در کشور ما روی این ژانر تصویری، سرمایه‌گذاری نمی‌شود. اگر مستند اجتماعی جایگاه خودش را در تلویزیون پیدا کند بازی دو سر برد است هم از مستندسازان حمایت می‌شود و هم آنتن تلویزیون با برنامه‌های پرمخاطب و کم‌هزینه‌تری نسبت به هزینه‌های تولید سریال پر می‌شود. 
تلویزیون خانه مستندسازان است چون آرزوی هر مستندسازی، دیده شدن اثرش است. وقتی مستندسازی کارش از تلویزیون پخش می‌شود، انگیزه‌ بیشتری می‌گیرد. اگر بودجه‌های خوب و کافی برای مستندسازی تخصیص یابد قطعاً آثار خوب و مؤثری ساخته می‌شود. این رویه که مستندی ساخته شود، مستندساز آن را به تلویزیون ببرد و اثر را بفروشد، درست نیست بلکه تلویزیون باید از شروع تا پایان یک مجموعه کنار مستندساز باشد تا اثری خوب و فاخر ساخته شود و زمانی که کار خوب ساخته شود، مخاطب از آن استقبال می‌کند.
مستند می‌تواند به یک مدیوم پرطرفدار در برنامه‌سازی تلویزیون تبدیل شود. با وجود تلاش تهیه‌کنندگان این حوزه ولی در بسیاری از موارد، هزینه‌های تولید هم جبران نمی‌شود به ویژه برای بچه‌هایی که تازه وارد این حوزه شده‌اند و باید از جیبشان هزینه کنند تا اثری را بسازند. من نخستین فیلم مستندم را با وام ازدواجم ساختم. بسیاری از مستندسازانی که عاشق کارشان هستند، مسیرهای مشابهی را برای تأمین هزینه‌های تولید داشتند. لازم است نهادهایی مانند صدا و سیما از مستندسازان حمایت کنند و نگاه ویژه‌ای به آن‌ها داشته باشند.

زهره کهندل

دیگر خبرها

  • تصویری از بازیگر زن تلویزیون در فرودگاه؛ ترک خاک ایران برای همیشه؟
  • حرف‌های جنجالی بازیگر مشهور که صداوسیما اصلا قبول ندارد
  • دست پر تلویزیون برای بهار و تابستان پیش رو / سریال‌های جدید آنتن را پررونق می‌کنند؟
  • سریال‌های جدید آنتن را پررونق می‌کنند؟
  • عکس| خانم بازیگرِ تلویزیون، برای همیشه ایران را ترک کرد
  • آرزوی پالاسیوس:‌ای کاش مسی جاودانه شود
  • گفت‌وگو باکارگردان مجموعه‌مستند «پابه‌ماه»/ قصه‌هایی تماشایی از امید و زندگی
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • جانبازانِ «نون‌ خ» و سرگذشت تلخ یک بازیگر
  • تصویری دیده نشده از علی انصاریان در پشت صحنه یک فیلم