پولونیوسهای آستانه انتخابات
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۴۲۰۵۸
1
هملت: آيا ميتواني در آن سوي، ابري را ببيني كه به شكل يك شتر است؟
پولونيوس: بله؛ بهراستي كه بهشكل يك شتر است.
هملت: چنين ميپندارم كه بيشتر شبيه يك راسو است.
پولونيوس: آري؛ شبيه راسو است.
هملت: يا شبيه يك نهنگ؟
پولونيوس: بسيار به يك نهنگ ميماند.
2
شبیه این روایت و حکایت را ما در تاریخ و ادبیات خود نیز فراوان داریم: از آن جمله آمده است که شاه عباس صفوی روزی رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد، دستور داد تا در سر قلیانها بهجای تنباکو، از سرگین اسب استفاده نمایند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاه رو به آنها کرده و گفت: «سرقلیانها با بهترین تنباکو پر شدهاند، آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است.» همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و گفتند: «بهراستی تنباکویی بهتر از این نمیتوان یافت.» شاه به رئیس نگهبانان دربار – که پکهای بسیار عمیقی به قلیان میزد- گفت: «تنباکویش چطور است؟» رئیس نگهبانان گفت: «به سر اعلیحضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان میکشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیدهام.»
شاه با تحقیر به آنها نگاهی کرد و گفت: «مردهشویتان ببرد که بهخاطر حفظ پست و مقام، حاضرید بهجای تنباکو، پِهِن اسب بکشید و بَه بَه و چَه چَه کنید.»
3
در آستانهی انتخابات، بسیاری از کاندیداهای ما در قالب ضبطصوتی نقشآفرینی میکنند که بر روی نوار آن صدای مردم ضبط شده و در هر فضا و مکانی عینا تکرار میشود.
حکایت این بازیگران عرصهی قدرت، حکایتِ بازیگران سریالهای عامهپسندی است که فیلمنامهای در دست ندارند که نقشها و دیالوگها را بخوانند و طبق آن بازی کنند، بلکه سمعکهایی در گوش دارند که در همان لحظه به آنها میگوید چه بگویند و چه کار کنند.
این بازیگران که از بازی سیاسی فقط بازی کردن با افکار عمومی را آموختهاند، چون ایام انتخابات فرارسد چنان همره و همسو و همصدای مردم میشوند که گویی دو روحند در یک بدن. هر آنچه میگویند بهنام نامی مردم میگویند، و هر آنچه میکنند به خواست و ارادهی مردم میکنند.
آنچه را خوش میدارند که مردم خوش میدارند و آنچه بد میپندارد که مردم بد میپندارند. بالاخره، ایام انتخابات ایام دگردیسی و شبیهسازی این بازیگران نیز هست.
از اینرو، در ایام، مردمیصورتان بسیاری را در بازار سیاست در حال رفت و آمد و خرید و فروش قدرت میبینید که پنداری ادامهی هستیشناختی و معرفتشناختی مردمند و یا به تعبیر مولانا، همان کوهند که جز پژواک صدای مردم نقشی دیگر ندارند.
اینان سخت غافلند که چون نیک بنگری آینهی مردم نقش آنان را راست (آنگونه که هستند) مینمایاند و در این حالت دو راه پیداست: نخست، خودشکستن، و دو دیگر، آینهی مردم شکستن. بیتردید، در چنین شرایطی، به بیان سعدی شیرین سخن، آینه شکستن خطاست و چارهای جز خود شکستن نیست، اما نمیدانم چرا و با کدامین تحلیل بسیاری از این بازیگران سنگها را بهسوی آینه پرتاب میکنند. لینک کوتاه: asriran.com/003HLN
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۴۲۰۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتگو با تهیه کننده مجموعه تلویزیونی «نون خ ۵»
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، مهدی فرجی تهیه کننده مجموعه تلویزیونی «نون خ ۵» در گفتگو با شبکه خبر در بخشی از سخنانش گفت: فصل پنجم این مجموعه یک کار کاملا جاده ای بود و به لحاظ تولیدی کار کردن با این شیوه کمتر اتفاق افتاده است.
وی درباره موضوعات فیلم نامه افزود: «نون خ» همیشه دغدعه گفتن مسایل و دغدغه های مردم را دارد مسایل مانند کولبرها، قاچاق دارو و بحث انرژی اتمی و کارکرد غیرنظامی این تکنولوژی.
فرجی گفت: مجموعه «نون خ» یک روالی دارد که از فصل یک بوده است تقریبا ما برای هر فصل این مجموعه سه یا چهار قصه نویسنده طراحی میکند و این قصهها باهم چسبندگی دارد.
در «نون خ ۵» هم نویسنده جوری طراحی کرده که قصه ها پراکندگی نداشته باشد، با صنایع دستی شروع میکنیم که در کرمان می خواهیم در نمایشگاه شرکت کنیم، در آنجا با فردی روبه روی می شویم که می خواهد قاچاق پرنده کند به چابهار، در چابهار با ناخدایی آشنا میشویم که مشکلاتی برای ناخدا اتفاق میافتد و قصه ماهی خاویار در روستا پیدا میشود و در مسیر بازگشت روستا با مسدود شدن جاده و بحث جابجایی داروها مواجه میشویم، کلا قصهها به هم کمک میکنند و چسبندگی دارد و احساس پراگندگی در قصه وجود ندارد.
وی درباره انتخاب بازیگران هم گفت: در هر منطقه ای که این مجموعه را کار می کردیم از بازیگران همان منطقه استفاده کردیم و این مجموعه باعث شد که خیلی از کسانی که استعداد بازیگری دارند شناخته شوند.
وی در پاسخ به این سوال که کدام یک از فصل های این مجموعه را دوست دارد گفت: فصل یک، سه و پنج را بیشتر دوست دارم، چون کمدیهای، قصهها و شخصیتهای جذابتری دارد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی